كاش ميشد بفهمي اين روزها چقد هواييت شدم.كاش لااقل ميتونستي اشك
هايي كه از فراقت رو گونه هام ميلغزن رو پاك كني.اين روزها ديگه هر
صدايي كه مياد منتظرم تا توباشي.اتشي در سينه دارم كه جز با ديدن
رويت اروم نميشه.اه چه طولاني شد اين عطش چقدر جان گداز است اين
فراق و بي قرار تر و ديوونه تر از هر زمان دلم ميخواهدت